vineri, 4 februarie 2011

جواب آقای رفسنجانی به نامه‌ای که بهش داده بودم..

دیشب خواب دیدم   توی حیاط داشتم برف‌ها رو پارو می‌کردم که پستچی اومد و من رو که دید یه لبخندی زد و گفت برات یه نامه آوردم. منو بگی، مونده بودم  آخه کی  میتونه برام نامه داده باشه جایی‌ که با بودن فیس بوک و‌ای میل دیگه کسی‌ به خودش زحمت نامه نوشتن نمیده. توی این فکر‌ها بودم که پستچی گفت فکر کنم از ایران ، شاید از طرفه بابات. اینو که گفت انگار برق منو گرفت، پارو رو انداختم و پریدم نامه رو از دستش گرفتم، روی پاکت رو که خوندم دیدم نوشته تشخیص مصلحت نظام. دیگه یادم نیست با پستچی خداحافظی کردم یا نه، رفتم توی خونه و همین جور که قلبم تند تند میزد نامه را باز کردم. اولش فکر کردم اشتباهیه چون دیدم به عربی‌ نوشته ولی‌ وقتی‌ خوب نگاه کردم دیدم نه بابا اولش یه چند تا آیه نوشته ولی‌ بعدش چند خطی‌ هم فارسی‌ داره. اصلا بگذارید اصل نامه رو براتون اینجا بنویسم( البته به جز عربی‌ هاش). راستش من که زیاد چیزی سر در نیاوردم حالا شما خودتون بخونید و نظر بدید.
همانطور که گفتم بعد از یه دو تا آیه اینجوری ادامه داده بود...
نامه شما واصل شد(که فکر کنم جواب سلامم را اینطوری داده بود)، چند سوال مطرح کرده بودید که لازم دیدیم توضیحاتی ذکر نماییم: اول از همه اینکه حدس می‌زنیم شما اصفهانی‌ باشی‌ چرا که از میان سیاه نوشته شما ،گاهی‌ لهجه اصفهانی‌ در بین لغات به گوش میرسید و اگر این چنین باشد جای بسی‌ تعجب است که از شهر شهید پروری که گله گله(بخونید موج موج) از فرزندان با ایمان خود را نثار این انقلاب و نظام نموده چگونه شما به خود اجازه داده و اینگونه با بزرگان کشور لب به سخن میگشایی.
اینجا دوباره یه خط عربی‌ بود( که آخرش من نفهمیدم کدوم حدیث و کدوم آیه) و اینطوری نامه را ادامه داده بود...

در ارتباط با نگاه کردن در آینه نوشته بودید ، اینجا لازم میدانیم با بهره جویی از سخنان گوهر بار ائمه اطهار(علیه السلام) احادیثی را در این رابطه ذکر نماییم..بعدش هم که دوباره یه ۵-۶ خط عربی‌ نوشته بود و آخر هر جمله هم اسم یه امام بود. خوب که نگاه کردم دیدم فقط یکیشون رو میشناسم و اون هم امام خمینی خودمون بود. اگر چه سواده عربی‌ ندارم ولی‌ همینقدر حالیم شد که  توی احادیث از مضرات و گناه‌هایی‌ سخن رفته بود که در نگاه کردن توی آینه وجود داره و خلاصه اینکه اصل نگاه در آینه از نظر شرعی مکروه مگر اینکه یه ۱۵۰ تا شرط رو قبلش انجام بدهی از جمله اینکه قبل از نگاه در آینه بهتر هست که روی اون رو با یه پارچه سیاه ضخیم بپوشونی.
بعد هم که جواب سوا ل دّوم را که خودم بهش داده بودم، داده بود و نوشته بود..
تحمل سختی‌ها و داشتن یک زندگی‌ مشقت بار لازمه سعادت ابدی و اخروی است و با تکیه به آموزه‌های دین مبین اسلام و منطبق بودن اصول نظام مقدس جمهوری اسلامی بّر آن،  در طی‌ ۳۰ ساله گذشته تا کنون، مسولان دلسوز کشور از هیچ کوششی در این راه دریغ نکرده و برای دستیابی ملت شریف ایران به یک چنین زندگی فلاکت باری که تضمین کننده سعادت پس از مرگ می‌باشد تمام توان خود را به کار گرفته اند. بر کسی‌ پوشیده نیست که برای رسیدن به این مقصود ، سران و مسولان این نظام مقدّس چه از خود گذشتگی‌ها که از خود نشان نداده اند و با تصاحب ثروت  این کشور زندگی به ظاهر  با شکوهی را برای خود رقم زدند، باشد که از این راه بتوانیم با فراهم آوردن یه زندگی‌ سراسر رنج و اندوه برای تک تک ایرانیان، سعادت جاودانه پس از مرگ را برای مردم این سر زمین به ارمغان آوریم.


یعدش هم یه چند جمله‌ای در مورد اهمیت توبه و باز گشت از گناه نوشته بود و شماره حسابی‌ جهت ارسال خمس و زکات و سهم امام داده بود و اینکه پرداخت این وجوه مسلما روی اجابت توبه اثر مثبت میذاره.
آخر کار هم نامه رو با یه آیه دیگه تموم کرده بود که از سر کنجکاوی رفتم ببینم ترجمه فارسیش چیه، که دیدم ماجرای قوم لوط بود و اینکه چه کار های  بدی با هم میکردن. رأسش هر چقدر فکر کردم نفهمیدم این آخری رو چرا نوشته بود و اصلا چه ربطی‌ به نامه‌ای که براش نوشته بودم داشت....
توی همین فکر بودم که یه دفعه دیدم ساعت زنگ میزنه . از خواب بیدار شدم و دیدم صبح شده.ولی‌ خودمونیم،  از اون روز تا حالا فکر این خواب از سرم بیرون نمیره.
                                                                                                                                                       و من اله توفیق
                                                                                                                                                                و السلام
( فکر کنم این جمله عربی‌‌ها یه کم روم اثر گذاشته )

Niciun comentariu:

Trimiteți un comentariu